تولد عشق مامان
سلام نفس مامان تولدت مبارک گل نازم ، واییی که چقدر زود گذشت از روز به دنیا اومدنت ،، نفسم چقدر داری زود بزرگ میشی هنوز دلم میخواد کوچیک باشی و هنوز بزرگ نشی، مهربون مامان عاشقتم، هر روز داری بزرگتر میشی و منم حسابی دلتنگ کوچیکیات میشم، عشق مامان ایشالله 120 ساله بشی نفس، مامان،
تازگیها خیلی کلمه میگی منظورتو میفهمونی بهمون، وقتیم نتونی بهمون بفهمونی بهت میگیم امیرم چی میخوای با انگشت اشاره ات اشاره میکنی میگی اینو، نفسم، میوه هارو وقتی بهت میگم توهم تکرار میکنی، عشقم،
ببخشید دیر به دیر میام چون کیس ندارم عشقم هروقت بابا کیس بیاره کلی از عکساتو میزارم، نفس تا خاله ها ببینن چقدر اقا شدی ، گل نازم، خیلی تازگیها با حرف زدنات تو دل بروتر شدی،
راستی خاله جونا امیرم چون هنوز جواب کمیسیونش نیومده هنوز واسه مهد نمیشه بره باید اول جواب کمیسیونش بیاد ، بعدشم چون قراره از این خونه ای که هستیم بلندشیم، احتمالا هنوز نفرستم، بره تا خونه جدید جاش مشخص بشه و نزدیک همون خونه بفرستمش ، بره مهد، تازگیها وابستگیش به من و باباش زیاد شده ، نمیدونم چکار کنم تا اینهمه وابستگی نداشته باشه،
امیدوارم بتونم زود زود بیام با کلی خبر دسته اول
اسمون دعا کنین