خیلی دلم میخواست الان اونجا بودم روبروی خونه خدا و با خدا حرف میزدم و اونم به حرفم گوش می کرد یکم ازش گلایه می کردم و شکر می کردم . چون از خیلی ها شنیدم که میگن خدا همیشه تو خونه خودش سر میزنه ولی اینو فقط از دو نفر شنیدم. دلم میخواد برم به خدا بگم امیرمو شفا بده . .اگه به صلاحشه خدایا دارم دق می کنم . یک سوال خیلی ذهنمو در گیر کرده . اینکه چرا همه فکر می کنن که من خیلی صبورم ولی نمی دونن دارم دق می کنم. خدایا چرا؟؟؟؟؟ . مگه چی میشد اصا تو دنیا بچه معلولی وجود نداشت . مگه نمی گن بچه ها معصومن و مظلومن پس چرا باید اینقدر عذاب و درد رو تحمل کنن . .خدایا به بزرگیت قسمت میدم که همه بچه های معلول و مظلوم و مریض روشفا بده چون خیلی اونا م...