امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

پسری از جنس فرشته

بدون عنوان

خدایا من به عنوان بنده حاجتم را گفتم امیدوارم اگر قراربه براورده نشدنش هست ازحکمت تو باشد نه بی لیاقتی من.........
22 ارديبهشت 1392

کار درمانی امیرم

پسر نازم امروز که برده بودمش کاردرمانی کم گریه کردش امیدوارم که اصلا گریه نکنه کاردرمانش گفت باید برم یه اسباب بازی بادی که بتونه روش بشینه و تکونش بدم تا بتونه تسلط بیشتری روش داشته باشه و ترسش بریزه . وقتی گرفتم میام و عکسش رو میزارم تا شما هم ببینین اگه خوشتون اومد واسه فرشتتون بگیرین چون کاردرمان امیر میگفت واسه کمر گرفتن و واسه حفظ تعادل واسه بچه ها خوبه.
22 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

مهم نیست که از بیرون چه طور به نظر میام کسانیکه درونم رو میبینند برایم کافیند برای اونهایی که از روی ظاهرم قضاوت می کنند حرفی ندارم همین که همون بیرون بمونند براشون کافیه ...
22 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

خدایا از این به بعدبه مخلوقات یک مترجم ضمیمه کن اینجا هیچکس هیچ کس را نمی فهمد برای دردهایم نشانه میگذارم تا یادم بماندکجا دست خدارو رها کردم در اسانی ها خدارا بخوان تا در سختی ها صدایت برایش نا اشنا نباشد
22 ارديبهشت 1392

گلایه

از تو دلگیرم نه برای انکه گریه های گاه و بی گاهم را بی جواب گذاشتی نه برای انکه همیشه مصلحتت شکستن دلی بود که دلی نشکسته بود نه برای انکه جواب خوبی هایم را با بدی معنا کردی از تو دلگیرم چون در تنهاترین لحظه ی تنهایی هایم تنهاییم گذاشتی از تو دلگیرم چون خدای دیگران بودی از تو دلگیرم چون به حرمت ان فنجان چای داغ کنار حیات دل هم که بود باید پاسخ نگاه بی قرارم را می دادی و روی گرداندی از تو دلگیرم چون به دل تلنگری از درد زدی و مرحمش را کنج پستوی اسمانت پنهان کردی جادوی ماهت را ارزانی کدام بنده کردی که لایق بود؟ برای که سرودعشق خواندی؟ نگاه کدام بنده ات را جارو زدی و دلش را باغمها  بیگانه تر کردی ؟ ...
21 ارديبهشت 1392

کار درمانی امیرم

امروز امیرم رو بردم کار درمانی خیلی جیغ میزد خیلی دلم به حالش خیلی سوخت چون با چشماش التماس میکرد که منو مامان نجات بده از زیر کشش های اقای غلامی اما من نمی تونستم براش کاری بکنم . خدایا کی امیرم میتونه که کامل خوب بشه و نره  زیر شکنجه ها  غلامی . اقای غلامی طفلک کارهخودش رو میکنه تا امیرم زود خوب بشه. وقتی میرم کار درمانی و تمام بچه هایی رو که می بینم خیلی دلم میسوزه چون به خودم میگم اینا که هیچ گناهی ندارن و معصومن . چرا باید از بچگی اینقدر عذاب بکشن . . خدایا اگه صدامو میشنوی تموم فرشته هایی که مثل امیر من هستن رو زود شفا بده ............خدایا خیلی دلم گرفته سخته ادم بخواد گریه عزیز دردونش رو هر روز بخواد نیم ساعت گریه کنه جلو چ...
21 ارديبهشت 1392

درد دل با خدای خودم

خدا یا خوبی صدامو میشنوی  خدایا چند روز دیگه بیشتر نمونده تا امیر من 2سالش تموم بشه . اما هنوز نمی تونه بشینه خدایا خسته شدم . خدایا واسه تو کاری نداره که بخوای تموم فرشته هایی که مثل امیر منن رو شفا بدی و دل مامان باباهاشون رو شاد کنی . خدایا دلم گرفته زیاد همه بهم میگن باید صبر کنی خدایا تا کی باید صبر کنم  همه میگن اجرت زیاده پیش خدا . نمی دونم اگه اونا هم جای من بودن چکار می کردن . وقتی بهشوئن میگم خودتون رو بزارین جای من چکار می کردین همه میگن دق می کردیم  خدایا منم ادمم خدایا  چرا همه فکر می کنن که من با موضوع کنار اومدم ولی نمی دونن دارم دیگه کم میارم . خدایا اگه به صلاح امیرم نیست شفا پیدا کنه حداقل یه کاری کنت ک...
21 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

از شیخ بهایی پرسیدند.سخت میگذرد. چه باید کرد؟ گفت. خودت میگویی سخت میگذرد.سخت که نمی ماند پس خدارو شکر که میگذرد و نمی ماند
21 ارديبهشت 1392