امروز امیرم رو بردم کار درمانی خیلی جیغ میزد خیلی دلم به حالش خیلی سوخت چون با چشماش التماس میکرد که منو مامان نجات بده از زیر کشش های اقای غلامی اما من نمی تونستم براش کاری بکنم . خدایا کی امیرم میتونه که کامل خوب بشه و نره زیر شکنجه ها غلامی . اقای غلامی طفلک کارهخودش رو میکنه تا امیرم زود خوب بشه. وقتی میرم کار درمانی و تمام بچه هایی رو که می بینم خیلی دلم میسوزه چون به خودم میگم اینا که هیچ گناهی ندارن و معصومن . چرا باید از بچگی اینقدر عذاب بکشن . . خدایا اگه صدامو میشنوی تموم فرشته هایی که مثل امیر من هستن رو زود شفا بده ............خدایا خیلی دلم گرفته سخته ادم بخواد گریه عزیز دردونش رو هر روز بخواد نیم ساعت گریه کنه جلو چ...