امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

پسری از جنس فرشته

بدون عنوان

اشتباه من این بود هرجا رنجیدم لبخند زدم وچیزی نگفتم فکرکردن درد ندارم ضربه راسنگین تر بهم زدن
9 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

خدایا من اگربدکردم.تورابنده دیگربسیار است.تواگربامن مدارا نکنی مرا خدای دیگر کجاست ...
9 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

الان داشتم با خاله الهام حرف میزدم اون میگفت اگه واسه سیسمونی زن عمو فریده نری منم نمیام . چون من خاله الهامو خیلی دوسش دارم اندازه ببات دوسش دارم به حرفش گوش میکنم و باهاش میرم. عشق مامان قراره که پسمل خوشگلش رو نیاره
9 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

پنج شنبه تولد دختر عمت شقایقه اصلا حس رفتن ندارم نمی دونم چرا . میدونم خوش میگذره ولی اصلا حس رفتنش نیست اصلا رغبت نمی کنم برم اصلا اعتماد به نفسم رو از دست دادم تازه جمعه هم قراره جشن سیسمونی زن عمو فریده ات . یه پسر به جمع پسرا اضافه شدش. . اصلا حال و حوصله ندارم که بخوام برم . اصلا دوست ندارم برم همش دنبال یه بهونه ای هستم تا نخوام برم ولی نمیشه زشته . مجبورم برم . خدایا یه خواهش ازت دارم اینکه یه کاری کنی که اعتماد به نفس داشته باشم تا بخوام برم . و مقاوم باشم در برابر حرف مردم. اگه بخوان چیزی حرفی بزنن بتونم با اعتماد بنفس باشم و صبور خدایا کمکم کن. ...
9 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

دیروز عصر رفتیم حرم خیلی خوب بود چسبید. حسابی . تازه من داشتم بهت یاد میدادم که به امام رضا بگی که منو شفا بده تا منم بتونم مثل بقیه بچه ها بتونم راه برم کارامو بکونم . امام رضارو به جون بچه اش امام جواد قسمش دادی گفتی که امام رضا ببین چقد کوچیکم و مظلومم تا زه اسمم هم امیر حسین گفتی امام رضا منو به حق اسمم شفا بده تا بتونم با پای خودم بیام حرم . منم داشتم واست گریه میکردم شدید. به امام رضا گفتم امام رضا اینقدر میام میرم تا پسرمو شفا بدی. تازه به امام حسین هم گفتم ببین قاصد فرستادم بیاد تا امیرمو شفا بدی چون امیرمم هم اسم شماست اگه به صلاحشه شفاش بدین به خدا بگین که شفاش بده چون اصلا واسه خدا کاری نداره شفا دادنت. . ............. ...
9 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

نوشته هایم را میخوانی و میگویی چه زیبا...........................................راستی درد های ادمها زیبایی دارد
7 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

اگر هیچوقت بعد از هر لبخندی خداشکر نمیکنی حق نداری بعد از هر اشکی اونو سرزنش کنی
7 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

خدای مهربانممممممممممم...........از امروز تمام مشکلاتم را با مداد و نعمتهایم را با خودکار مینویسم میدانم مشکلاتم را با پاکن مهربانیت پاک خواهی کرد ...
7 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

خدایا در 2راهی زندگی ام تابلوی راهت را محکم قرار بده .نکند که با نسیمی راهم را کج کنم ...
7 ارديبهشت 1392