امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

پسری از جنس فرشته

اخ جوننننننننن بالاخره نفسم تونست

1392/10/19 19:36
نویسنده : pj
521 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان شما بالاخره با کلی تمرین و از این جور کارا تو نستی با رو رو یکت دنده عقب بری و دور خودت به چرخی ، اروم میری ولی میری عشق مامان خیلی خوشحال شدم که تونستی بری انگار دنیارو دادن بهم توهم کمتر از من خوشحال نیستی ، شاید بپرسی مامان از کجا میدونه من خوشحالم هههههه ، اره مامان از اونجایی میدونم که تو مشتت و میاری بالا وقتی یکم دنده عقب میری ، میگی مامان مامان هورااااا یعنی تو هم خوشحال باش می تونم دنده عقب برم، حالا عکساتو میزارم ببینی چه جوری تونستی دنده عقب بری ، نفس مامان ، خدایا شکرت که نا امیدم نکردی، راستی بابا دید تو که میتونی تو رورویکت دنده عقب بری ، قرار شد به عمو امیر بگه واسه شما واکر چهار چرخ درست بکنه تا اون تو بزارمت وایسی و راه بری عشق مامان ، خیلی دوست دارم نفس مامان.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

عشق یعنی
4 آذر 92 19:06
واااااااااااااااااااااااااااااای آفرررررررررررررریییییییییییین امییییییییییییییییییییر جون موهای تنم سیخ شد خدایا شکررررررررررررررت این شاله پیشرفت های بعدی اش.
pj
پاسخ
ایشالله حتما ، امیر من میتونه ، همینجوری که دنده عقب میره جلو هم میره ایشالله فقط به تمرین زیاد احتیاج داره
مامان سینا
4 آذر 92 19:17
آفرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررین
عشق یعنی
4 آذر 92 19:21
مامانی زودی عکس هاشو بزار
pj
پاسخ
حتما عزیزم، میزارم زود زود
سهیلا مامان آیسا
5 آذر 92 7:55
خدا رو شکر.خیلی خوشحال شدم. مارال جون ناراحت نباش خدا گر ز رحمت ببندد دری،ز حکمت گشاید در دیگری .مطمئن باش موفق می شین
pj
پاسخ
حتما همینه عزیزم، ایشالله که همینجوری که دنده عقب میره جلو هم بتونه بره خوب میشه
مامان یاسمن و محمد پارسا
5 آذر 92 11:48
خدایا شکرت شکرت خدای مهربون ایشالاه بهتر و بهتر میشی عزیز دلم
همسایه قدیمی
5 آذر 92 13:03
خدایا هزارمرتبه شکرت نمیدونی که باشنیدن این خبرچقدرخوشحال شدم عزیزم من همیشه خواننده خاموش بودم ولی بعدازدیدن این پست نتونستم طاقت بیارم وخوشحالیم روابراز نکنم به امید پیشرفت بیشتر(زهرا)
pj
پاسخ
مرسی همسایه جون که بهم سر میزنم ، امیدوارم بتونم ی کاری بکنم تا به دکترا بفهمونم نا امید کردن کاره خوبی نیست واسه خدا کاری نداره
عشق یعنی
5 آذر 92 16:56
عزیزم من به وبلاگ قصه کودک سیپی سر می زدم. آخرین خبر ناراحت کننده شونم خوندم اما بعد از اون هر چی رفتم دیگه باز نشد شما خبری نداری؟
رهگذر
5 آذر 92 23:39
خیلی خوشحال شدم انشالله یکروزی بیای بگی امیر کاملا خوب خوب شده، خدا شفاش داده! سال دیگه تو روضه امیرو ببینم که داره بدو بدو می کنه آمین!
آجی عارفه
6 آذر 92 13:22
خداااااااااااااااااااروشکرررررررررررررررررررر انشاالله پیشرفتای بعدی عززیزم..
pj
پاسخ
ایشالله
مژگان
6 آذر 92 14:49
امیر نازی سلام. دوستت دارم خاله و شفات رو از خدا خواستم. مامان امیر عزیزم همه مردم بد نیستند من خیلی خیلی ناراحت می شم وقتی مخصوصاً کوچولوها را تو وضعیت غیر مساعد می بینم. به خدا ما نفهم نیستیم. دلسوز مردمیم و خیلی دعا میکنیم برای شفای مریض ها. خلاصه آدم هایی هم که تو زندگیشون مریضی اصلاً نباشه کم پیدا می شن و هممون درگیریم منتها قبول دارم که سخت و سخت تر داره. با تمام وسعت دل بخدا توکل کن. آرزوی سلامتی دارم برای گل پسرمون.
pj
پاسخ
مژگان جونم ، عزیزدلم من که نگفتم شماها دور از جون نفهمین و دعا نمی کنین ،خیلیها دعا میکنن حتی منی که یک زمانی بچه نداشتم همش دعا میکردم ، که هیچ بچه مریضی نباشه، بعضی از مردما ، با اینکه دعا میکنن دل مردمم میشکنن ، جوری که اون طرف حتی دیدهش به خدا عوض میشه ،حتی بعضی وقتا با حرف مردم و اطرافیانش به عدالت خداهم شک میکنه ، من اصلا منظورم به شماها نبود منظورم به اونایی بود که کارشون دلشکستنه حتی جوری که نمی فهمن دل طرف و شکستن ، حتی با گفتن اینکه منکه منظوری نداشتم ، نباید به دل بگیره ، کارشونو می کنن ، بازم اگه به خودت گرفتی مژگان جون ببخشید
زهرا
7 آذر 92 2:13
خيلي خوشحال شدم ! خدايا شكرت ! مامانش ديدي صبر و حوصله و توكلت جواب داد !؟ اين دكترا خدا كه نيستن كه ،توكلت به خودش باشه ،قربونش برم كه نميذاره بنده ش نااميد بشه !
pj
پاسخ
یهنی واقعا داشتم نا امید میشم که دیدم امیر خودش دنده عقب میره ، واقعا داشت همه چی خراب میشد تو ذهنم ، همه چیم شده بود شک ، که یهو یک چراغ خیلی کوچولو از امید تو دلم روشن شد ، اونم چراغی که هی خاموش میشه هی یک نور خیلی کم تو دلم میاد و میره ،
مامان آیسا
7 آذر 92 6:39
سلام مامان امیرحسین.خوشحالم که برگشتی.وخوشحالم از پیشرفت گل پسریت.مطمئن باش بازم پیشرفت میکنه.امیدت به خدا باشه.دکترها حق ندارن بگن ممکن نیست فقط میتونن بگن از من کاری ساخته نیست. اون زنی که دلتو شکست از روی نفهمیش بوده.اگه همه آدما فهمیده بودن که دنیا بهشت میشد.امامتاسفانه اینطور ادما هستن.خوبه که محکم بودی و به روت نیاوردی و نفرین نکردی.آفرین به این روحیت و قطعا واسه همون خدا با پیشرفت امیرحسین بهت پاداشتو داد و بازم خواهد داد.هیچ چیز تقصیر تو نبوده و هرگز خودتو سرزنش نکن.تو فقط مثل همیشه برای پسرت مادری کن و به طعنه های هیچ کس اهمیت نده.خدا با صابرانه و پاداش صبرتو خواهی گرفت.امیرحسنو جای من ببوس اونم وقتیکه خوابه و مظلومتر میشه به قول خودت.
pj
پاسخ
حتما عزیزم وقتی خوابه اینجوری بوسش کنم خوبه ، مجبورم روحیه مو حفظش کنم ، چون بهم میگن افسردگی گرفتم .
عشق یعنی
7 آذر 92 10:46
سلام عزیزیم خوشحالم که متن من به دردت خورد. واقعا خدا رو شکر که همسرت فهمیده و با شعوره . یعنی این به دنیااااااااااااااااا می ارزه. همین که یکی و بعد از خدا داری که قدرتو می دونه و شعور و فرهنگش هم بالاست.
pj
پاسخ
خیلی ، یعنی اگه من نداشتمش نمی دونم باید چکار میکردم،
عشق یعنی
7 آذر 92 10:49
من هم مشهد هستم و همیشه براتون دعا می کنم. خیلی تو فکرم که یه روزی با هم یه قرار بزاریم و امیر جونم و از نزدیک ببینم. خیلی چهره خواستنی و نازی داره. چهره اش خیلی برام نزدیکه. فکر می کنم اون اوایل بهت گفته بودم که خواهر زاده ام ناراحتی کلیه داره و تقریبا همسن امیر هست اللان دو سال و چند ماهش است و تا دو سالگی دیالیز می شد و دکتری خیلی چرت و پرت می گفتن و خواهرم و محمدرضا(خواهرزاده ام ) از بیمارستان آورد بیرون و به خدا توکل کرد و الان تازه داره چهار دست و پا می کنه و هر وقت یه پیشرفت کوچولو می کنه همه مون کلییییییییییی خوشحال می شیم و ذوق می کنیم و خدارو شکر می کنیم. پس فقط امیدت به خدا باشه .
pj
پاسخ
حتما عزیزم ، خیلی واسه بچه خواهرتون ناراحت شدم ، کلییییی ، خیلی خوبه پیشرفت داشته باشه امیدوارم که همیشه پیشرفت کنه و خوب بشه ، عزیزم، اصلا نمی دونم چرا خدا بچه هارو مریض میکنه ، اوناکه تحمل درد ندارن
عشق یعنی
7 آذر 92 10:50
عزیزم قبلی خصوصی بود
عشق یعنی
7 آذر 92 10:53
این شاله خدا یه نی نی دیگه هم بهت بده بعد بیای و این جا و از شیطنت های دو تا فرشته ناز و دوست داشتنی برامون بگی .
pj
پاسخ
ایشالله یک پسر دیگه خدا بهم بده سالم و صالح عزیزم
عشق یعنی
9 آذر 92 17:53
راستی من عضو نی نی سایت نیستم
pj
پاسخ
اوکی
فریده
10 آذر 92 10:53
خدا روشکر ، همه بچه ها از دنده عقب شروع می کنن چون راحت تره . امیر حسینم به زودی راه می افته و باعث خوشحالی همه ما می شه
pj
پاسخ
مامان الناز
10 آذر 92 16:08
افرین امیر جون خداروشکر
لی لی مامان ستایش
12 آذر 92 18:19
عزیزم خیلی خوشحال شدم همه نی نی ها اول دنده عقب میرن انشاالله امیر جون هم داره مثل بقیه راه میفته
pj
پاسخ
جدا ، نمی دونستم خدا از دهنتون بشنوه عزیزم، پس جای امیدواری هست ، امیدوارم که اونم راه بیافته عزیزم
خاله الهام
13 آذر 92 8:31
نسبت سطح بال زنبور به بدن او بسیار کم است . با توجه به قوانین آیرودینامیک پرواز برایش ممکن نیست. اما زنبور این را نمیداند و پرواز میکند..... پرواز کن .... lميدوني چرا اينو نوشتم دوسي جونم بدون توچه به حرف دكترها باور داشته باش كه امير نازم ميتونه امير جون خيلي خوشحال شدم ميبوسمت خاله
ناهیده
13 آذر 92 13:31
سلام مامان مهربون بی نهایت ازخوندن این پست خوشحال شدم.ایشالا شاهد پیشرفته های بعدی امیرحسین جان باشید.
pj
پاسخ
مرسی ناهیده جون ، ایشالله،
مامانِ حنــــــــــــا
15 آذر 92 8:15
آفرین امیر خوشگلم . . خیلی عالیه ک اینهمه تلاش میکنی پسرم . بوووووووس