دلیل نبودن این چند وقت من
عشق مامان خیلی دوست دارم ببخشید که خیلی وقت بود نبودم . اخه هم چند وقت نت نداشتم . هم اینکه سرم گرم کارم بود . شاید بگی چه کاری مامان جونم من شروع کردم به کار کردن یه سرگرمی و یه منبع درامد . خیلی کوچلو . دارم ساخت بدلیجات سازی میکنم. تا الان چند تا سرویسم درست کردم. میخوام یه وبلاگ درست کنم و کارامو اونجا به نمایش بزارم. امیدوارم که بتونم خوشگل درست کنم تا بتونم . بفروشم و ازم بخرن. واسم دعا کن. از وقتی خودم و سرگم ساختن کردن خیلی وضع روحیم بهتر شده عزیزم. عزیز دلم خیلی دوست دارم . وقتی داشتم گوشواره و دستبند و گردنبندایی رو که درست میکردم و بهت نشون میدادم . میگفتم نفس مامان خوشگل شدن. میگی بله . و چیزی که یاد گرفتی به زبون خودت میگی اینه اد دد یعنی دستت درد نکنه مامان. خیلی باحات هال میکنم . خیلی حسودم تشریف داری شما عشق من . وقتی بابا علی میاد من میپرم بغلش و میگم خسته نباشی . توهم از تو رو رویک داد میزنی بابا من علی من . یعنی مال من تو نرو بغل بابام و بهش نچسب . اخخخخ که چقدر تو حسودی نفس من . منم میرم . کنار تو هم میری به بابات میچسپی و دائم بوسش میکنی. عشق من
خیلی دوست دارم نفس من .