3
خدایا تو را میخوانم
خدایا تو را میخوانم وقتی قلبهایمان کوچکتر از غصه هایمان میشود
وقتی نمی توانیم اشک هایمان را پشت پلکهایمان مخفی کنیم
وقتی احساس می کنیم
بد بختیهابیشتر از سهممان است
و رنج ها بیشتر از صبرمان
وقتی امید ها ته میکشد
و انتظار ها به سر نمیرسد
وقتی طاقتمان تمام میشود
و تحملمان هیچ.......................
ان وقت است که مطمئنیم به تو احتیاج داریم
و مطمئنیم که تو
فقط تویی که کمکمان میکنی
ان وقت است که تورا صدا میکنیم
و تورا میخوانیم
ان وقت است که تورا اه میکشیم
توراگریه میکنیم
و تورا نفس میکشیم
وقتی تو جواب میدهی
دانه دانه اشکهایمان را پاک میکنی
و یکی یکی غصه ها را از دلمان بر میداری
گره تک تک بغض هایمان راباز میکنی
ودل شکسته یمان را بند میزنی
سنگینی ها را بر میداری
و جایش سبکی میگذاری و راحتی
بیشتر از تلاشمان خوشبختی می دهی
و بیشتر از حجم لبهایمان لبخند
خوابهایمان را تعبیر میکنی
و دعاهایمان را مستجاب
ارزوهایمان را براورده میکنی
قهر هارا اشتی میدهی
و سخت را اسان
تلخ را شیرین میکنی
و درد هارا درمان
ناامیدیها همه امید میشود
و سیاهی ها سفید سفید
خدا وندا تنها تورا صدا میکنیم
و فقط تو را میخوانیم
