امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

پسری از جنس فرشته

یاد گرفتن سوت از بابا علی

1392/7/29 6:39
نویسنده : pj
333 بازدید
اشتراک گذاری

عشق من دیشب اومدم و تا تورو بخوابونم وقتی میخوای پیش من بخوابی اروم و بی سر صدایی حتی یک کلمه حرف نمی زنی. باباجون علی به من گفت بیا اینطرف بخواب من میخوام گل پسرم و بخوابونم منم گفتن اخه داره میخوابه گفت عیبی نداره خوب من میخوابونمش  من گفتم باشه جامو با بابا علی عوض کردم تا چشت به بابا علی افتاد یک لبخند از سر شیطنت زدی و چشات یک برق خاصی زد جوری که تو اون تارکی شب منو بابا دیدیم. بابا که اومد کنار تا چشت به بابا افتاد شروع کردی به حرف زدن. توی کلکم وقتی می دیدی بابا شنوندست و همراهی نمی کنه تو حرف زدن مثلا نمیگه خب بعد چی شد تمیر . صداش میکردی میگفتی بابا علی جو اون که میگفت جون بابا علی جون تو خیالت راحت بود که داره گوش میده و خواب نیست ادامه میدادی . تازه دیشب از باباعلی یاد گرفتی سوت بزنی. هی بابا علی سوت میزد تو هم واسه اینکه کم نیاری سوت میزدی . هههههههههه این سوت زدنات و حرف زدنات با بابا جون علی درست از ساعت 45 دقیقه طول کشید و باباجون بهم گفت من شکست خوردم از دست امیر هی اون سوت میزد هم من میزدم . اخرم که من نمی زدم باز اون میزد به من نیخندید و می گفت بابا علی جو میزد زیر قهقهه یعنی من بردم . مبابا رفت بخوابه و منم اومدم به وظیفه بچه خوابوندم برسم . که تو دقیقه 5 دقیقه بعد بیهوش خوابیده بودی. هههههههه بابا علی و که میبینی یاد بازی و کلکل می افتی نفس من.

 

تموم هستی منو بابات تویی امیر نازمقلب

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله الهام
29 مهر 92 10:43

فسقل خاله حسابي شيطون شدي هااااا


حسابی اتیش پاره شده. عزیزم.