امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

پسری از جنس فرشته

رفتن به مهمونی

1392/4/8 10:10
نویسنده : pj
202 بازدید
اشتراک گذاری

امروز ناهار دعوتیم خونه عمو مصطفی چون بابایی عمه جون هر بچه ای که به دنیا بیاد عقیقه می کنه. همه هستن اونجاحتی خانواده عمو مصطفی . امیدوارم خوش بگذره میدونم که میگذره........ بالاخره رفتیم البته بعد نماز ظهر عزیزم . رفتیم و تا شب اونجا بودیم . من ناهار نخورم چون اصلا ابگوشت دوست ندارم . اصلا . شب که شد تو همش نقق میزدی همش دوست داشتی بری با بچه ها بازی کنی اما نمی شد . الهی مامان قربونت برت. همش پیش من بودی یا پیش بابا یا هم بغل عموهات بودی. . . دیروز خانواده های زن عمو فریده هم اومده بودن. شب لا کلی خستگی اومدیم من رفتم رو تخت تورو بخوابونم ولی زودتر از تو خوابم برد و بابا داشت فوتبال نگاه میکرد . نفهمیدم اصلا کی اومد خوابید . . بالاخره دیروزم تموم شد یعنی یک روز از عمرمونم تموم شد امیدوارم پسرم همیشه به شادی باشی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

عاطفه
8 تیر 92 10:39
ان شاالله امیر حسین توی تمام روزای زندگیش شاد باشه و هیچ وقت غم تو دلش جا نگیره
مامان حسن
15 تیر 92 14:55
انشالله همه ی روزهات هم تو هم امیرو هم علی همسر عزیزت سرشار از شادی