امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

پسری از جنس فرشته

بی قراری

1392/8/4 12:55
نویسنده : pj
341 بازدید
اشتراک گذاری

امیر مامان چند روز بی قراری می کنی خیلی همش نق میزنی و گریه می کنی . عشقم. 5شنبه که از خونه مامان جونی عمه اومدیم خونه ما زودتر اومدیم خونه چون شما بی قراری می کردی و گریه می کردی . بردیمت دکتر از دکتر پرسی دیم که چرا بی قراری می کنی گفت چون گوش سمت چپت التهابش زیاده و گوشت چون درد می کنه تو هم بیقراری می کنی. امپول بهت زدن تا اروم بشی و کلی هم شربت دادن تا بهت بدم. تازه ادیشب هم نزاشتی تا صبح بخوابی یا تا صبح سرفه می کردی یا اینکه دماغت کیپ شده بود و نفس کم میاوردی . و نفس نفس میزدی. اصلو سرفه نمی کردی نمی دونم چرا از نصف شب شروع کردی به سرفه کردن. مامان جونم زود خوب شو اخه قراره دوشنبه هفته جدید بریم تهران. اگه باز بی قراری کنی مسافرت بهت خوش نمی گذره مامان جون سعی کن زودتر خوب بشی.ماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله الهام
5 آبان 92 15:40
سلام مارال جونم خوبي ؟؟؟
ديگه نيستي هااااا
عزيز خاله الهي زودتر حالت خوب بشه
كه بتوني تو مسافرت كلي شيطوني كني



شماهم خیلی خیلی کم پیدایی خاله الهام. هیچ وقت ان نیستی تو گپ.
عاطفه
5 آبان 92 21:56
خدا بد نده ! ایشالله زودتر گوش گل پسر خوب شه . ترو خدا این اتهاب گوش و جدی بگیر من چشم ترسیده


چشم عزیزم بهش دارو میدم گلم . الان یکم بهتره
عشق یعنی
6 آبان 92 10:19
الهییییییییییییییییییی آخه چرا مریض شی عزیزم این شاله که بهتر شی و بازم سرحال باشی و مامانت از شیطنت ها تو بازیگوشی هاتو و شیرین زبونی ات برامون بنویسه
nar_ges
9 آبان 92 13:58
سلام دوست عزیز خوبی من وبلاگتو تو دوستان دهه ی 70 پیدا کردم واسه اولین بار وبلاگتو خوندم نمیدونم چی بگم ایشالا که خدا جون به همین محرم قسم که نزدیکه امیر تو شفا بده مارال جون خیلی دعا میکنم واسه امیرت خیلی زیاد اگه قابل باشم عزیزم گفتم منم بیام اینجا نظر بدم گلم یه جورایی ما هم سنیم گلم بازم میام و به وبلاگت سر میزنم ایشالا همیه شاد و سلامت باشی امیییییییییییییین


مرسییییی نرگس جونم. که سر زدی گلم خیلی خوشحال شدم