بدون عنوان
با نماد عشق و بودن پا به زمین گذاشتی که همه بررویدوپای خود راه میرفتند و تو خسته.........
ومن همچنان این بودن را در چشمانت دیدم وتو بر تکرار خستگی هایت پافشاری میکردی ومن این
حضورت راچه بردستانم وچه بر پاهایم دوست داشتم ودارم.اما حال فقط با اندک صدایت دلخوشم که هستی وعشق مرا باچشمهای بارانی ات میبینی.
وتو به تکرار این بودنها و مشقتهایی را که من نامش را عشق مینامم مقاومتی بزرگ میکنی تاشاید
روزنه ی بهشت هم برای من نمایان شود.
واما تو امیر حسینم
برای تو مینویسم
برای تو که صدایی نداری که این همه درد را بر سر دنیاهوار کنی
برای تو پرنده پروبال شکسته ی من
برای تو فرشته نگهبان
ارام ترین کودک دنیا
برای تو مینویسم که از اندوه دردهایت شکسته ام
برای توکه برچسب معلولیت بر رویت نهاده شده
باور نمی کنم باور نمی کنم................
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی