دیدن خواب دیشب
من دیشب بعد از اینکه سحری رو درست کردم و یک جز از قران و که باید میخوندم و خوندم. رفتم بگیرم بخوابم مامان جون .خواب دیشبم از ماجرای صبح تا عصر مربوط میشه . پس صبر کن بگم دیروز از صبح چه اتفاقی افتاده افتاد تا بخواب دیشب برسیم........... ماجرای دیروز.... دیروز صبح زن عم فاطمه ساعت 8.30 اومد دنبالمون تا ما رو ببره کاردرمانی. خدا بچه هاشو نگه داره البته سالم و سلامت . چون خداییش سخته ادم بخواد تورو بدونه وسیله ببرتت کاردرمانی عشق مامان . به هر حال رفتیم کاردرمانی با زن عمو . زن عمو طفلک تو افتاب واستاد تا من برم کار تورو انجام بدم و زود بیام. ولی به خاطر اینکه چند دقیقه دیر اومدم وقت ما دیر شروع شد. بگذریم تا نوبت تو بشه یک نیم ساعت 4...
نویسنده :
pj
11:53